نمیدونم سریال «آشنایی با مادر» رو دیدید یا نه؟ اما یه ماجرای جالب توی این سریال هست:
تو قسمت ۲۴ فصل ۶، لیلی با رابین رفتن به یه سوپفروشی و لیلی میخواد برای شوهرش مارشال سوپ موردعلاقهاش رو بخره.
رابین ازش میپرسه «ولی مگه شماها قبلا یه بار با خوردن سوپ اینجا مسموم نشدین؟»
لیلی جواب میده: «نه یه بار، سه بار. ولی یه سیاست خیلی خوبی داره اینجا. شعارشون اینه «اگه مسموم شدی ۵ کیلو سوپ مجانی بهت میدیم.».»
به نظرم موقعیت بامزهایه. اگه سوپ من مسمومت کرد، واسه اینکه دلت رو بدست بیارم کلی سوپ مسمومکنندهی دیگه بهت جایزه میدم. آخه چهجور آدمی گول همچین تبلیغی رو میخوره؟
چهجور آدمی ممکنه آنقدر اشتیاق به سوپ مجانی داشته باشه که اهمیتی به مسمومشدنش نده؟
اگه به جای «سوپ خوشمزه، ولی مسمومکننده» خبر داغ اما جعلی رو بذاریم: به نظرم بیشتر ما فرق خاصی با لیلی و مارشال نداریم.
ما به وضوح هیچ اهمیتی به کیفیت اخباری که خودمون رو در معرضشون قرار میدیم نمیدیم. یه بار دیگه گروههای دوستی و خانوادگی تلگرامتونن رو نگاه کنین:
خبری از آخرین پژوهشی که قرنطینهی کرونا رو کم یا زیاد کرده نیست؟ کسی یه درمان گیاهی واسه سرطان و کمخونی و سندروم مجاری کلیویِ بیقرار پیدا نکرده؟ واتساپ و تلگرام اطلاعیه ندادن که اگه این پیام رو پخش نکنی پولی میشیم؟ فلان دکتر یا مقام پلیسی پیغام نداده که مصرف محصولات فلان برند همان و مرگ آنیِ شنیع همان؟
تو واتساپ و تلگرام شما جنگ هستهای رخ نداده؟ مردم معترض جایی رو فتح نکردن؟
سیمپسونها در حال پیشبینی آینده نیستند؟
مثل مشتریان رستوران کثیفی که اهمیتی نمیده سوپش میتونه مسمومکننده هم باشه، ما مشتریان بنگاههای خبریای شدیم که مشکلی با جعلی بودن اخباری که منتشر میکنن ندارن. رستوران کثیف تعطیل نمیشه، چون حتی مشتریای که مسمومشده هم برمیگرده، بنگاه خبری دروغپراکن هم تعطیل نمیشه چون ما حتی همون وقتهای اندکی که جعلی بودن یه خبر صد درصد برامون آشکار میشه هم، منبع خبر رو از فهرست منابع و مراجعمون حذف نمیکنیم.
بگذریم از اینکه معدههامون هم عادت کرده و دیگه خیلی وقتها مسموم هم نمیشیم و خودمون هم اهمیتی نمیدیم صحیح و سالم بودن خبرها رو بررسی کنیم. میبینیم، باور میکنیم و پخش میکنیم.
لابد شما هم مثل من معتقدید سهمی از تقصیر این وضعیت به گردن حکومتیه که با هرگونه رسانهی مستقل و معتبری برخورد میکنه و فضا رو دو دستی تحویل کانالهای تلگرامی و پیغامهای بینام و نشونی داده که با مفهوم «اعتبار» بیگانهان. اما به نظرم مهم نیست که مقصر این وضع کیه. مخصوصا وقتی بدانیم که اخبار جعلی و رستورانهای کثیفی که اونها رو پخش میکنن منحصر به جوامع بستهای مثل ایران نیستن و در حضور رسانههای آزاد کشورهایی مثل آمریکا هم رشد کرده و تاثیرگذارن.
نتیجه در نهایت شکلگیری جویه که در اون «حقیقت» و «سخن مستدل» کالاهای بیمشتری و نایابی هستن. جوی که درش برای بحث و گفتوگو با هر کس ابتدا باید از زمینهای مینگذاریشدهای رد بشی که اخبار نادرست در ذهن او ساختهاند و تا بعضی از این مینها را خنثی نکنی، زمین مشترک و امنی برای ایستادن روی آن و شروع گفتوگو پیدا نخواهی کرد.
شما را نمیدانم، برای من اما زندگی در چنین جوی کمی ترسناک است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر