۱۴۰۲ آبان ۲۲, دوشنبه

ستمدیده و قربانی

 ‏فیس‌بوک یادآوری کرد ۱۲ سال پیش این کارتون مانا نیستانی را پسندیده بودم. 

هنوز بعد از این‌همه به نظرم یکی از بهترین کارهای ماناست‌ و به بهترین شکل یکی از غم‌انگیزترین فرآیندهای زندگی را به تصویر می‌کشد: «فروکاسته شدن از انسانی ستم‌دیده به یک قربانی محض».

‏انسان ستمدیده هنوز ارزش‌ها، باورها و دیدگاه‌های خودش را دارد. می‌تواند فارغ از ستمی که به او شده جهان را بفهمد و با آن در ارتباط باشد و زخمش چیزی بر هویت او می‌افزاید. 

یک قربانی محض اما، ارزش‌ها، باورها و دیدگاه‌هایش را از دست می‌دهد. دیگر جهان را تنها از چشم ظلمی که به او

‏شده می‌فهمد و می‌بیند و زخمش کم‌کم تمام هویتش را می‌بلعد و محو می‌کند. برای چنین آدمی تمامِ شر در ظلمی که به او شده خلاصه می‌شود و مخالفانِ حتی ظاهریِ این ظلم هرچند شرورتر از ظالمی که به او ظلم کرده باشد، طرف خوبی ایستاده‌اند. 

خلاصه جهان او جهانی سیاه و سفید است، بدون طیف‌های خاکستری. و نسبت هر چیزی با ظلمی که او دیده تنها معیار این سیاهی و سفیدی مطلق است. 

‏به نظرم این همان «خیره‌ی شدنِ مغاک در آدمی» است که نیچه در نقل‌قول‌ مشهورش می‌گوید. 

شاید کمی که در اطراف‌مان دقیق شویم آدم‌هایی را می‌بینیم که به این سرنوشت غم‌انگیز دچار شده‌اند. آدم‌هایی که حتی روزگاری مردمانی مهربان و دوست‌داشتنی اما ستمدیده بودند و حالا به هیولاهایی تبدیل شده‌اند که می‌توانند برای کشته شدن انسان‌ها هورا بکشند، در کنار سنگدل‌ترین آدم‌ها بایستند و جنایت‌هایی را توجیه کنند که تنها دیدن و شنیدن خبرشان هم آدمی را تکان می‌دهد. 

و باز به نظرم این هشداری برای همه‌ی ماست. چرا که هیچ‌کدام از ما برتر از آن نیستیم که در این پرتگاه نلغزیم.

اگر ستم دیدیم، بیش و پیش از هر چیز مهم‌ترین وظیفه‌ی ما، آدمی ماندن است.


پ.ن: شاید بهتر بود در جهانی چنین ستمکار و بی‌رحم می‌نوشتم: «وقتی ستم دیدیم…»