باور دارم دنیای امروز ما با همهی فناوریها و وسایل ارتباطیاش شفافتر نشده، پرهیاهوتر شده. اگر در دنیای قدیم اندک افرادی دسترسی به رسانه داشتند و بلندگو به دست سخنشان را به گوش مردم میرساندند، امروز هرکس بلندگویی در دست راه میرود و حرفش را فریاد میکند. در چنین فضای پر هیاهویی تشخیص درست و نادرست، راست و دروغ و فهمیدن نظر غالب مردم، اگر غیرممکن نباشد بسیار دشوار است.
هر کس ادعا میکند نمایندهی بیشتر مردم است و حرفش نظر اکثریت و هر گروهی که اندک توانی داشته باشد قادر است جمعیت قابل توجهی را برای مراسمش خودجوش یا برنامهریزی شده و اتوبوسی گرد هم آورد.
در نبود رسانهای مورد اعتماد و دستگاههای نظرسنجی بیطرف، یکی از آخرین آینههای باقی مانده انتخابات است.
اگرچه انتخابات آینهی تمامنمایی نیست و نمیتوان همهی نظرات جامعه را از دل انتخاب یک رئیس جمهور یا چند نمایندهی مجلس استخراج کرد اما نشان میدهد که بیشتر جامعه برای فردای خود چه نوع سیاستی و چه اهدافی را میپسندند.
به همین دلیل با نگرانی چشم به راه شنبه سی اردیبهشتم تا در آینهی انتخابات جدیدترین شکل ایران را ببینم.
ما چگونه مردمانی هستیم؟
وعدههای پول و نان فریبمان میدهد یا به راهی دشوار اما روشن باور داریم؟
عوامفریبان را میخواهیم یا متخصصان را؟
ما را میتوان با تصویر گرگ در لباس چوپان فریفت یا نه؟
فراموشکاریم یا لحظه لحظهی تاریخمان را هنوز زندگی میکنیم و زخمهایش را بیاد داریم؟
در صحنهایم یا کنار نشستهایم؟
نتیجهی انتخابات پیش رو هرچه باشد، باور دارم بخش بزرگی از جامعهی ما بسیار هوشمند و آگاه است.
بخش بزرگی که سبک زندگی خود را انتخاب کرده و با صبوری و پشتکار خواستههایش را آرام آرام به اهالی قدرت و سیاستمداران تحمیل میکند.
دوست دارم شایستگی همراهی با این گروه از ایرانیان را داشته باشم.
و منتظر سی اردیبهشت ماهم.
سهم ما از جامعهمان چقدر است؟
ما بیشماریم؟
هر کس ادعا میکند نمایندهی بیشتر مردم است و حرفش نظر اکثریت و هر گروهی که اندک توانی داشته باشد قادر است جمعیت قابل توجهی را برای مراسمش خودجوش یا برنامهریزی شده و اتوبوسی گرد هم آورد.
در نبود رسانهای مورد اعتماد و دستگاههای نظرسنجی بیطرف، یکی از آخرین آینههای باقی مانده انتخابات است.
اگرچه انتخابات آینهی تمامنمایی نیست و نمیتوان همهی نظرات جامعه را از دل انتخاب یک رئیس جمهور یا چند نمایندهی مجلس استخراج کرد اما نشان میدهد که بیشتر جامعه برای فردای خود چه نوع سیاستی و چه اهدافی را میپسندند.
به همین دلیل با نگرانی چشم به راه شنبه سی اردیبهشتم تا در آینهی انتخابات جدیدترین شکل ایران را ببینم.
ما چگونه مردمانی هستیم؟
وعدههای پول و نان فریبمان میدهد یا به راهی دشوار اما روشن باور داریم؟
عوامفریبان را میخواهیم یا متخصصان را؟
ما را میتوان با تصویر گرگ در لباس چوپان فریفت یا نه؟
فراموشکاریم یا لحظه لحظهی تاریخمان را هنوز زندگی میکنیم و زخمهایش را بیاد داریم؟
در صحنهایم یا کنار نشستهایم؟
نتیجهی انتخابات پیش رو هرچه باشد، باور دارم بخش بزرگی از جامعهی ما بسیار هوشمند و آگاه است.
بخش بزرگی که سبک زندگی خود را انتخاب کرده و با صبوری و پشتکار خواستههایش را آرام آرام به اهالی قدرت و سیاستمداران تحمیل میکند.
دوست دارم شایستگی همراهی با این گروه از ایرانیان را داشته باشم.
و منتظر سی اردیبهشت ماهم.
سهم ما از جامعهمان چقدر است؟
ما بیشماریم؟